ツ ✗ نفســــــــ  ✗✗  

قالوُ یَا ابَانَا استَغفر لَنا ذُنوبَنا  

انَّا کُنَا خَاطِئین

آدم ها از یه جایی به بعد بزرگ میشن

یهو

• آدرس اینستا

miveh_khoshkeh_toranj@

به گنجشک گفتند ، بنویس:

عقابی پرید.

عقابی فقط دانه از دست خورشید چید.

عقابی دلش آسمان ، بالش از باد ،

به خاک و زمین تن نداد.

و گنجشک هر روز

همین جمله‌ها را نوشت

و هی صفحه ، صفحه

و هی سطر ، سطر

چه خوش خط و خوانا نوشت

و هر روز دفتر مشق او را

معلم ورق زد

و هر روز هم گفت: آفرین

چه شاگرد خوبی ، همین

ولی بچه گنجشک یک روز

با خودش فکر کرد:

برای من این آفرین‌ها که بس نیست!

سؤال من این است

چرا آسمان خالی افتاده آنجا

برای عقابی شدن

چرا هیچ کس نیست؟

چقدر از «عقابی پرید»

فقط رو نویسی کنیم

چقدر آسمان ، خط خطی

بال کاهی

چرا پر کشیدن فقط روی کاغذ

چرا نقطه هر روز با از سر خط

چرا...؟

برای پریدن از این صفحه‌ها

نیست راهی؟

و گنجشک کوچک پرید

به آن دورها

به آنجا که انگشت هر شاخه‌ای رو به اوست

به آن نورها

و هی دور و هی دور و هی دورتر

و از هر عقابی که گفتند مغرورتر

و گنجشک شد نقطه‌ای

نه در آخر جمله در دفتر این و آن

که بر صورت آسمان

میان دو ابروی رنگین کمان . . .

 ♥ عرفان نظرآهاری ♥

چقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر دوستت دارم

سال نو مبارک :)

مظلومیت حضرت زهرا از زبان حضرت علی  

علی علیه السلام در حین دفن فاطمه علیها السلام طی جمله هایی کوتاه در

حالی که می گریست چنین فرمود: خداوندا! از دختر پیامبر تو راضیم، خصم او

را به تنهایی و وحشت انداخت تو او را انس بده، مردم از او بریدند تو او را پیوند ده،

به او ستم کردند تو ای احکم الحاکمین درباره او داوری کن.

«اللّهم اِنی راضٍ عَنْ اِبنَة نَبیّکَ اللّهُمْ اِنّها قَدْ اَوحشت فَانسها،

و هَجرَت فَصِلها وَ ظُلِمَت فَاحکُم لَها یا اَحَکَم الحاکِمینَ».   بحارالانوار، ج 43، ص 

لینک کانال گام چهارم

https://telegram.me/joinchat/Bo0-uz77bsYXH2yVaHrYOg

که اگه بودم

الان سوریه بودم

روزهای خوبی در راهن 

خیلی خوب 

خیلی خیلی خوب 

به آسمون نگاه میکردم 

چقدر زیباست  

آسمون آبی 

لکه های کوچیک ابر سفید که میان و زود رد میشن  

بغض کردم   

یاد آسمون کره های دیگه  افتادم

خدایا  

آسمونو آبی آفریدی که ما از دیدن اون همه اتفاق توی آسمون نترسیم؟ 

آبی آفریدی که وقتی توی روز بیداریم و داریم به کارهامون میرسیم  

آرامش داشته باشیم؟ 

آسمونمون رو پر از بازتاب نور آفریدی تا روشن باشه  و شادمون کنه؟ 

چقدر مهربونی که نخواستی بترسیم  

اونقدر که حتی یادمون میره پشت این آسمون آبی چه بی کرانی خلق کردی !

خدایا چه عظمتی داری !

چقدر مهربونی که حواست اینقدر بهمون بوده 

چه حس قشنگیه وقتی میبینم توی بیکران هستی و این همه مخلوق منم دوست داری 

دوسسسسسستت دارم  

بخاطر آسمون شبت 

بخاطر آسمون روزت 

به خاطر همه چیزایی که میدونم و نمیدونم 

بخاطر خودت  

خدایا  

واقعا واقعا واقعا و از ته قلبم میگم 

تو خیلی بهتر از اونی هستی که میخوام 

خیلی ماهی

آخه چقــــــدر هوامو داری! 

پررو میشما :) 

اسم  نجــف که میـاد  

نفـــسم  

بند میاد  

دیگه گارانتیم تموم شده  

آقا اجازه بده بیام

 صدای سوت قطار می آمد

تو خندیدی امّـــــــا

مـــنـــــــــ

دستم را روی قلبم گذاشتم.

دلگیر مباش نه تو گناهکاری نه آنها

آنگاه که مهر می ورزی 

مهربانیت تو را زیبا ترین معصوم دنیا می کند ...

پس خود را سرزنش نکن

من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد  

و تنها یکی سپاسش گفت !!!

من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده

یکی سپاسش گوید و هزاران نفر کفر !!!

پس مپندار بهتر از انچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند

از تو برای مهربانیت قدردانی می کنند.

از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش ...

که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد

تو با مهر ورزیدنت بال و پر می گیری ...

خوبی جاودانه خواهد بود...

پس به راهت ادامه بده

دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند

تو به پاس زیبایی عشق, عشق بورز و جاودانه باش.

من زیر آسمان بلند هستم

راه می روم ...نفس می كشم

من این روزها زیاد   دلم   میگیرد !

حس می كنم كه در این لحظه ناشناخته ترینم

عادت می كنم به تنهایی

كنــــار می آیــــم با بودن

طـی می كنم  با زندگـــی

گــذر می كنم از اتــفاق ...

دلــم فریــــاد می خواهـــد

                               و

                                    یك سكــــــــوت عمیق

          و تبسمی طــــولانی ...

 و من این روزها

 با قاصدکها حرف می زنم

 ساعتها به ماه خیره می شوم

و می پرسم از خودم

 اگر خدا عاشق نبود

پس ماه را برای چه آفرید؟!!!!!!!!!

دنیا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

 هیچ کس اینجا گم نمی شود

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند 

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی درمــه ,  یکی در غبــار

یکی در بــاران

یکی در بــــــــاد

و بی رحم ترینشان در برفــــ

آنچه به جا می ماند

رد پائــــی است

و خاطره ای که هر از گاه پس می زند

مثل نسیم سحر

پرده هــــای اتاقـــــت را

عجیب بود

خواب مادربزرگ دوست خانوادگیمونو دیدم  حدودای 70 سالشه -بود

تو بیداری 10-12 سالی میشد که ندیده بودمش چه برسه به خواب

خواب دیدم رفتم خونشون , شلوغ بود

از اون ته سالن  با خوشحالی صدام کرد و گفت بیا اینجا

وقتی رفتم محکم بغلم کرد و بوسم کرد و چند دقیقه تو بغلش نگه داشت.

 صبح به مامانم گفتم

مامانم گفت طفلی خانم زرگران ده روزه تو کماست .

وقتی از مدرسه برگشتم مامان گفت خانم زرگران فوت کرد:.(

خیلی سال بود که مریض بود . یادمه بچه ک بودیم و میرفتیم خونشون

نمیتونست از جاش پاشه ,

از دور صدام میزد و منم میرفتم تو بغلش و همیشه سفت بوسم می کرد

فکرم خیلی مشغوله

سوالای زیادی تو ذهنمه , تو قلبمه

یعنی مادربزرگ دوستم اونقدر منو دوست داشته ک تو آخرین فرصت زندگیش

به خوابم بیاد و باهام خدافظی کنه؟

چرا تو این سالها بهش سر نزدم؟

چرا حالشو نپرسیدم؟

آخه مادربزرگ دوستی که خیلی هم صمیمی نبودیم , بود  ولی

اون ک منو دوست داشته

چرا بهم نگفته بود؟ اگه دلش تنگ شده بود چرا به سعیده نگفت بهم بگه؟

چرا دوست داشتن اینقدر به نظرمون پیش پا افتاده س و پنهانش میکنیم

چرا عادت نکردیم به کسایی که دوستشون داریم بگیم ؟

چرا دوست داشتن و گفتنش اینقدر سخته

چند نفرو دوست داری؟ چرا بهشون نمیگی؟ این چه فرهنگ مزخرفیه ک ما داریم

وقتی دیر بشه دیگه چه فایده

بخدا اگه میدونستم خانم زرگران اینقدر دوستم داره بهش سر میزدم بغلش میکردم

الان چه فایده , تنها کاری ک ازم میاد یه فاتحه ست و بعد حسرت

دلم میخواد به همه ی اونایی ک  دوست دارم بگم ولی

شاید فکر میکنیم کوچیک میشیم یا اونا پررو میشن

دوست داشتن و اظهار علاقه تو فرهنگ ما شده مال دوس دختر پسرا یا نهایت زن و شوهرا

ولی ما اقواممون و دوستامونم دوست داریم

اندازه و درجه ش فرق میکنه

ولی

چرا هیچ وقت بهشون نمی گیم که دوستشون داریم  ؟؟!!!!!!!!!

.................................

یه تلنگر دیگه:

دیروز اول هستی نمازشو خوند و زود پا شد رفت

 یکی از عروسکاشو زیر شیر آب شست و آورد شروع کرد خشک کردن

و لباسای مختلف تنش کردن

بعد گفت : مامان تو که میدونی من زیاد از عروسک خوشم نمیاد

ولی از این به بعد میخوام گاهی به  عروسکام  اهمیت بدم .

گفتم : چرا

گفت : آخه نمیخوام  دلشون بشکنه روز قیامت بیان ازم شکایت کنن که بد ازشون مراقبت کردم

گفتم : هستی اینا که جون ندارن

هستی : ولی اینا هم  ذکر خدا رو میگن , همه چی ذکر خدا رو میگه .

بعد دو روز هنوز تنم میلرزه

درست گفت همه ی ذرات ذاکر خدان

باید همه ی هستی رو دوست داشت چون ذکر خدا رو میگن

حتی نباید دل یه سنگ یا دل پلاستیکی یه عروسکرو هم شکست 

پس تکلیف دل آدما چی میشه؟!!

خدایا مگه من ذکر تو رو نمی گم ؟

مگه من دوستت ندارم؟

مگه هر چیز خوبی و هر آدم خوبی رو به خاطر تو دوست ندارم

دل من از دل پلاستیکی عروسک هستی هم کم ارزشتره؟

دلم شکسته و قطره هاش از چشمام سرازیره

چقدر  بی ملاحظه ایم

بازم دلم هوایی شده

دوباره هوای پرواز داره

از کوچیکی سر به "هــــــوا "بودم

خدایا ! پس کی بالهای من در میاد ؟؟؟!!

...

آمده ام "عید دیدنی" 

فصل بهار با تو شد ای یاس ، دیدنی  

عیدی بده ! یتیم و فقیر و اسیر را  

نان نه ! نمک نه ! خاطره هایی شنیدنی  

تو آن زلال زمزم عشقی که تا ابد  

هستی برای حضرت دریا چشیدنی 

با محسن و حسین و حسن با دو دخترت 

هجده بهار زندگی ات شد رسیدنی  

مادر اجازه هست کمی درد و دل کنم  

ای گل شنیده ام که مهیای چیدنی ! 

بانوی آب از پدر خاک,رو مگیر  

ای نوجوان که رو به زوال و خمیدنی  

زخم شکسته ی تو اگر درد می کند  

دردش زیاد می شود از هر وزیدنی 

باور نمی کنم ولی انگار می روی    

این لحظه ها که عاشق روز پریدنی  

 قدر تو را مدینه ندانست و می پری   

با آنکه تو بهانه ی هر آفریدنی  

یک صبح روز عید کنار مزار تو ... 

مادر سلام آمده ام «عید دیدنی» 

کاملا به صورت تجربی مطمئن شدم  که این آیه  

معجزه میکنه  

مثلا خیلی پیش اومده ساعتها یا حتی چند روز 

 دنبال یه چیزی گشتم ولی پیداش نکردم  

تا یادم اومده که" بسم الله الرحمن الرحیم "بگم  و گفتم

فورا پیداش کردم . نمونه ش  دیروز و نزدیکتر از اون  

همین چند دقیقه ی پیش :)

من در این مورد خیلی خیلی  امتحانش کردم  

خدایا شکرت :)

I love Mohammad "P.B.U.H"
I hate terrorism.
I condemn insulting the holy prophets. 

۰۰۰۰۰۰۰۰ 

 من عاشق محمدم 
از تروریسم متنفرم
توهین به پیامبران الهی را محکوم میکنم 

 ۰۰۰۰۰۰۰۰ 

 أنا أحب محمد صلی الله علیه و آله
أنا اکره الأرهاب
أنا ادین الأهانة علی الأنبیاء کلهم

 در صورت تمایل بازنشر کنید

وقتی وجود  خدا  بشه  " باورت "   

 خدا  یه نقطه میزاره  زیر"  باورت "  

و  میشه  

"   یاورت  "  

........................................................................................................ 

همیشه  وقتی حواسم بود با تموم وجودم باورت داشتم  

اگه یه موقع هم  حواسم پرت شد

تو اونقدر عاشق تر بودی که این بنده تو فراموش نکردی 

همیشه یاورم  بودی  

حتی وقتی حواسم  نبود 

حواست بهم بود  

اگه همه ی عشق  تویی 

خدایا من دیگه تحمل دوریتو ندارم  

یه چیزی ازم بخواه ک بتونم  مگه نگفتی بیشتر از توان نمی خوای 

زخمــــ هاتــو پنهونــــ کن !

اینجــــــا دوستان زیـــــادی بــانـــمک شــــده انـــــد !!!