ای شمیم سحر
ای آوای ربنا
ای بهترین شب ها
ای بهترین دقایق
ای بهترین روز های زندگیم
ای دقایق ناتمام................
ای زیباترین افکارها
ای رمضان
ای ماه کرامت
ای ماه حسن به زیباترین حسنت
ای ماه علی بع زیباترین تصویر
آری ساعات پایانی ماه نزدیک اس
الهی خودت رحم کن مارا
الهی به زیباترین لحظات افطار
به زیباترین لحظات سحر
به زیباترین لحظات نیایش و دعا
به زیباترین تصویر سجده های نماز
بعد از مراجعت زینب (س) از شام به مدینه به برپایی عزا بر شهدای کربلا پرداخت. در همین ایام "عبدالله بن زبیر" در مکه قیام کرد و مردم را به گرفتن انتقام خون حسین (ع) ترغیب کرد. هر چند این اقدام وی بهانهای برای رسیدن به اهداف خویش بود، حضرت زینب (س) در مدینه خطبه خواند و مردم را برای قیام و گرفتن خون حسین (ع) فرا خواند. "عمرو بن سعید اشرق" والی مدینه نامهای به "یزید" نوشت و او را از ماجرا با خبر کرد. "یزید" در جواب نامه وی نوشت بین زینب (س) و مردم مدینه فاصله بیانداز. پس حضرت زینب را امر کرد از مدینه بیرون و به هر کجا میخواهد برود. پس حضرت زینب (س) از روی کراهت در اواخر ماه ذی الحجه سال 61 هـ همراه با دختران امام حسین (ع) (فاطمه و سکینه)بیرون رفتند. و بر اساس اختلاف روایات قصد مصر یا شام را کردند. و بعد از گذشت یک سال در ماه رجب سال 62 هـق دار فانی را وداع گفتند و به دیدار معبود شتافتند.
دلم میخواد بدونم این پست رو که خوندی
الان تو دلت چی میگذره؟؟؟
همونو واسم بنویس...؟؟؟